پردوش
پردوش در شب خاموش و سیه پوش
دل پر جون اولین ساغرو زد نوش
دوش بازم این دل دل ِ مدهوش
پنبه در گوش زد می و رفت دگر از هوش
جام همچو یک قوچ چموش
آمد از بهر شکار و دل من گشته فراموش
حال که در آغوش خموش
دلکی خانه به دوش نکند پند و سخن نوش
گذر کن از دل مست و خرابم
ساقی میا به طرف من خرابه حالم
مرا که بس ساقیا راه خود را باش
نهان کن این حال مرا تا نشود فاش
گذر کن از دل مست و خرابم
ساقی میا به طرف من خرابه حالم
مرا که بس ساقیا راه خود را باش
نهان کن این حال مرا تا نشود فاش
***
پردوش در شب خاموش و سیه پوش
دل پر جون اولین ساغرو زد نوش
دوش بازم این دل دل ِ مدهوش
پنبه در گوش زد می و رفت دگر از هوش
جام همچو یک قوچ چموش
آمد از بهر شکار و دل من گشته فراموش
حال که در آغوش خموش
دلکی خانه به دوش نکند پند و سخن نوش
گذر کن از دل مست و خرابم
ساقی میا به طرف من خرابه حالم
مرا که بس ساقیا راه خود را باش
نهان کن این حال مرا تا نشود فاش
گذر کن از دل مست و خرابم
ساقی میا به طرف من خرابه حالم
مرا که بس ساقیا راه خود را باش
نهان کن این حال مرا تا نشود فاش